مدتهاست که به خدمت ها و خیانتهای دیوانسالاری (بوروکراسی) می اندیشم.
دیوانسالاری موجود، چقدر به حل مشکلات کمک می کند و چه میزان به تثبیت مشکلات می انجامد؟
دیوانسالاری پدیده جدیدی نیست وتمدن ها و حکومتهای مقتدر، هرگز بدون انضباط دیوانی نبوده اند. در دوره های اخیر هم بوروکراسی را تجسم مدیریت عقلی و علمی دانسته اند ولی باید دید که آنچه روی کاغذ آمده و موضوع بحثهای نظری در باب عقلانیت ابزاری بوده با آنچه عملاً اتفاق افتاده و بخصوص آنچه با پوشش مدرنیزه کردن دولت ها در دهه های اخیر تحقق یافته ، واقعاً چه مقدار دولت را عقلانی و چه مقدار عقل ها را دولتی یعنی رسمی، کلیشه ای و اداری کرده است؟
بسیاری از انقلابها در تارهای عنکبوتی بوروکراسی، گرفتار شده اند، تارهایی که خاصیت ارتجاعی و بازگرداننده دارند و همه شور و شعور انقلابی را خنثی می کنند و اوضاع را به عصر ماقبل انقلاب ها باز می گردانند.
۱ - چنین است که حضرت لاریجانی در باب تجمع مقابل بهارستان چنین فرمود : "شعارهایی که به اینجانب داده شد قاعدتا حجت شرعی دارند و بنده مسالهای با
آن بیانات ندارم و آن باید بین بنده و خدا باشد، اما توهین به یک نهاد مهم و
یک قوه از سه قوهی کشور، نه سنت امام (قدس سره) بود و نه راه و مسلک رهبر
معظم انقلاب"(*)
حضرتش در ادامه افزود :"این شعارها و متاسفانه مطالب موهن دیگر در بنرها چیزی نبود که مخفی باشد،
در منظر تمام رسانههای داخلی و خارجی این اقدامات صورت گرفت"(*)
1 - چهارشنبه قبل 13 رجب سازمان مراسم داشت ، حاج آقا بی خبر از ماجرا رسید و فهمید که باید تشریف ببرند پشت منبر ، در ابتدا سی دقیقه ای یکی از دوستان مداح سر و صدا کرد و پنج دقیقه مانده به اذان نوبت حاج آقا رسید. حضرتش شروع کرد به صحبت در باب محبت امیر المومنین (ع) و اینکه محبت حضرت چه فیل هایی که هوا نمی برد (از این دست)