و اینگونه بود که تمام دشمنان قسم خورده ایام مجردی ام مسرور شدند.
بعد از مراسم گفتگو پدر خانم محترم تفائلی زد به حافظ و امیدی در دلمان زنده شد که هنوز یک نفر هوادار موجود می باشد.
لطفا از جناب حافظ کمی یاد بگیرید :
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
ای که در کوچه معشوقه ما میگذری
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل
صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
دل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود
ادامه فضای تاریک «فاصلهها» در «جراحت»؟
یکی از انتقادهایی که به سریال «زیر هشت» مطرح بود، فضای سیاه و پردرد قهرمان داستان بود. سعید نعمتالله نویسنده این سریال در پاسخ به این سؤال که "چرا باید در نشان دادن ناامیدی غلو کرد؟" ضمن اذعان به این غلو، میگوید:
"دلم میخواهد اینطور بنویسم؛ چون من نویسندهام و با این روش خودم را نشان میدهم. ما برای نوشتن یک سریال مهندسی میکنیم. مهندسی سریال "زیر هشت" هم اینطور بود. من بهعنوان نویسنده میتوانم هر طور که بخواهم بنویسم. من بابت کاری که انجام میدهم نه به شما و نه به کس دیگری جواب نمیدهم."
نیمنگاهی به مصاحبههای اخیر کارگردان «زیر هشت»
اپوزیسیونهای تلویزیونی ایران از چهچیزی شاکیاند؟
حوه و نتیجه کار و تلاش در
برخی از ارگانها و قسمتهای سازمان صدا و سیما تعجببرانگیز است. معلوم نیست
طی طریق این زحمتکشان چگونه و از کدام مسیر است که نهتنها سایرین بلکه
خود ایشان هم در انتهای کار و در زمان نتیجهگیری به جمع منتقدین پیوسته و
همهچیز را به چالش میکشند.
وقتی خواندن کافه پیانو تمام شد نفرینی بر فرهاد جعفری فرستادم؛ بخاطر این که بسیار خسته بودم و دلم از احساس دلتنگی گل گیسو که قرار بود به زودی به سراغم بیاید خبر داد و همین شد دملی از بغض و بیخوابی.
بد گرفتاری شدم به حضرت عباس.
یک سفر لرستان هست با فیلم و عکسش
یک گپ حضوری با فرهاد جعفری و یک گپ تلفنی با پروانه معصومی
و دنیا ملاقات با آدم های جور واجور در هتل المپیک تهران به بهانه همایش مدیران روابط عمومی های سازمان صدا و سیما
و دست آخر هم پیدا شدن سر و کله یک دزد بدجنس که امیدوارم فرصت برای ذکر خیر از همه فراهم شود.
و از همه مهمتر این دل که بد جوری طوفانیه و نیازمند یک گشایش درست و حسابی
یا اله العاصین ....